اندازه¬گیری سرمایه فکری و رابطه آن با عملکرد سازمانی در شرکتهای نرم¬افزاری در سطح شهر تهران
بصورت ورد ودر157صفحه
چندیست که مقوله¬ای به نام سرمایه فکری در نظر مدیران و صاحبان فن اهمیت¬های فراوانی پیدا کرده است . می¬دانیم که دارایی ¬ها در سازمان به دو بخش دارایی¬های مرئی و نامرئی تقسیم بندی می¬شود از جمله دارایی¬های مرئی می توان سرمایه در گردش و یا حساب بانکی شخص یا بنگاه را دانست و دارایی¬های نامشهود خود به دو دسته تقسیم بندی می شوند: 1) دارایی¬های نامشهودی که به وسیله قانون حمایت شده¬اند و به آنها عنوان مالکیت معنوی داده¬اند و شامل حق امتیازها و کپی رایت و فرانشیز و علایم و مارکهای تجاری است . که برخی از موارد آن در ترازنامه منعکس می شوند. 2) سایر دارایی¬های نامشهودی که شامل سرمایه¬های فکری است که تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می¬کنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها ، از ارزش آنها کاسته نمی¬شود و معمولا در ترازنامه منعکس نمی شوند (تایلس و همکاران و 2000). با ورود تکنولوژی و تکنولوژیکی شدن بنگاه¬ها مفاهیم جدیدی در عرصه کسب و کار به وجود آمدند، ما نیازمند نیروی متخصص شدیم تا بتوانیم از تکنولوژی¬ها استفاده کنیم و از آنها بهره ببریم و همینطور در سطح سازمان نیازمند سیستم¬ها و برنامه¬ها و واحد تحقیق و توسعه شدیم و با بالا گرفتن رقابت بین بنگاه¬ها، ارتباط با مشتری در راس کار هر بنگاه قرار گرفت، اتحادهای استراتژیک به وجود آمد و ارتباطات نزدیکی بین تامین کنندگان مواد اولیه و بنگاه ها به وجود آمد به همین دلیل نیازمند این شدیم که در قالب یک مفهوم آن را بررسی کنیم و بهترین واژه برای آن سرمایه¬های¬فکری است. در حال حاضر تعریف جهانشمولی از سرمایه فکری وجود ندارد که تمامی متخصصین بر روی آن اتفاق نظر داشته باشند ولی در ذیل به مهمترین این تعریف ها که سرمایه فکری را تا حد قابل قبولی روشن می سازد می پردازیم: 1- یک چیز فرار و گریزان است اما زمانیکه کشف شود ومورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یک منبع جدید در محیط رقابت کند (بونتیس ، 1996) . 2- سرمایه فکری شامل همه فرآیندها و دارایی¬هایی است که به طور معمول و سنتی در ترازنامه نشان داده نمی شوند و همچنین شامل آن دسته از دارایی¬های نامشهودی مانند علایم تجاری یا مارک ها و حق امتیاز است که روشهای حسابداری مدرن آنها را در نظر می گیرد (روس و همکاران ، 1997). 3- سرمایه فکری شامل حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و تبدیل کاربرد عملی دانش اعضای سازمان است(روس و همکاران 1997). 4- سرمایه فکری مجموعه منحصر به فردی از منابع مشهود و نامشهود شرکت است و همچنین سرمایه فکری نیز به تغییر و تحولات این منابع مشهود و نامشهود نیز اطلاق می¬شود (گوپتا و همکاران ، 2001). 5- سرمایه فکری، مواد فکری از قبیل دانش و اطلاعات و مالکیت (دارایی) معنوی و تجربه است که باعث ایجاد ثروت می شوند و هنوز تعریف جهانشمولی برای آن وجود ندارد(استوارت ، 1997). 6- سرمایه فکری جستجو و پیگیری استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام ) است(بونتیس، 1998). 7- سرمایه فکری یک دانش وسیع و گسترده¬ای که مخصوص و منحصر به فرد برای هر شرکتی است که به شرکت اجازه می¬دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد(موریتسن ، 1995) . 8- سرمایه فکری یک جریان دانشی در درون شرکت است(دیرکز و کول ، 1989). 9- سرمایه فکری بصورت گروهی از دارایی های دانشی تعریف میشود که به یک سازمان اختصاص دارند و جزو ویژگی¬های یک سازمان محسوب می¬شوند و به طور قابل ملاحضه¬ای از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می¬شود (مار ، 2004). با اینکه قریب به اتفاق مقالاتی که در زمینه سرمایه های فکری نوشته شده است روی متدها و چارچوب¬ها و مدل¬ها و سیستم¬ها آگاهی¬های خوبی به ما داده¬اند ولی شرکتها اکثرا به این موضوع بی¬تفاوت بوده و مقدار کمی از سازمآنها و شرکتها به طور گسترده به ارزیابی سرمایه های فکری خود پرداخته¬اند(کلین ، 1998). بر طبق نظر کلین (1998) بسیاری از سازمآنها سرمایه¬های فکری خود را با متغیر¬هایی همانند تحصیلات و سابقه اندازه گیری میکنند. در حقیقت با توجه کردن به سرمایه فکری به چیزی جز دانش در سازمان توجه نکرده ایم و دانش در سازمان می تواند در سطوح مختلفی باشد. مفهوم دانش از نیمه دوم قرن بیستم اهمیتی بیشتر در بنگاه¬ها و سازمآنها به خود گرفت به حدی که اتحادیه اروپا استفاده از دانش را برای تبدیل شدن به قطب صنعتی در دنیا را بسیار مهم دانست. برای سال¬های متمادی تئوری¬های راهبردی شرکتها بر این موضوع تاکید می¬کرد که سازمآنها یک بدنه از دانش را در بر می¬گرفتند. با حرکت ما از عصر صنعتی به عصر دانش محور دانش تبدیل به عنصر کلیدی در رقابت¬ها بین سازمآنها و بنگاه ها و حتی ملت ها شد. دانش باید به صورتی مدیریت شود که مردم و سازمآنها را به سمت تولید و نگه داری رفاه بیشتر سوق دهد. بر طبق گفته زک توانایی ساخت دانش و ادامه دادن آموزش یک مزیت رقابتی می¬باشد، زیرا دانش نوآورآنهای که امروزگسترش پیدا کرده همان دانش پایه¬ای برای فردا است(مارتینز تورس ، 2006). دانش مزیت رقابتی بود که سازمآنها و بنگاه ها با داشتن آن می¬توانستند در دنیای رقابت پیشرفت بسیاری داشته باشند و باید دانست که داراییهای فکری سازمان مهمترین بخش دانش سازمانی است و نیاز به شناخت و اندازهگیری دارد (مار و چیوما ، 2006). پس بنابراین تعریف سرمایه فکری هم می تواند شامل خود دانش (که به مالکیت فکری و یا دارایی فکری یک شرکت تبدیل شود) و هم نتیجه نهایی فرایند انتقال آن باشد. در مدلی به نام جایگاه ارزش سرمایه فکری به 3 جزء اصلی تقسیم بندی می¬شود که این تقسیم بندی عبارتند از : سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری یا سازمانی و سرمایه مشتری یا ارتباطی(ادوینسون و مالون ، 1997).
...