فایل : word
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :239
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین عناصر سبکهای عشق ( صمیمیت ، شهوت ، تعهد ) و رضایت زناشویی می پردازد . هدف از این پژوهش ، شناخت سه عامل مهم و مؤثر بر رضایتمندی زناشویی است که شناخت هر یک به بهبود زندگی های زوجین و نهایتاً کاهش نرخ طلاق منجر می شود ، بود . برای رسیدن به این هدفها ، 41 زن متأهل خانه دار ( 45 ـ 30 ) ساله ساکن شهر تهران به عنوان نمونه ی تصادفی برگزیده شدند . همه ی آزمودنیها به دو پرسشنامه ی سبکهای عشق ( استرنبرگ ) و رضایت زناشویی ( ENRICH ) پاسخ دادند .
پس از بررسی های آماری بر روی سه فرضیه پژوهش ، از طریق ضریب همبستگی پیرسون ، نتایج نشان داد . که بین عنصر صمیمیت سبکهای عشق و رضایت از زندگی زناشویی همبستگی معنا داری ، در سطح 96 /0 = r که نمایانگر همبستگی خیلی بالا و کامل است ، وجود داشت . و این در حالی بود که بین عناصر شهوت سبکهای عشق در رضایت از زندگی زناشویی همبستگی منفی معنا دار در سطح 39 /0 ـ = r بدست آمد . و همچنین بین عنصر تعهد سبکهای عشق و رضایت از زندگی زناشویی همبستگی منفی معنادار در سطح 74 /0 ـ = r بدست آمد .
مقدمه
1 ـ مقدمه
2 ـ ضرورت و اهمیت پژوهش
3 ـ اهداف پژوهش
4 ـ بیان مسئله
5 ـ فرضیه ها
6 ـ تعریف واژه ها
مقدمه
در گذشته ، هر گونه ارتباط بین عشق و ازدواج امری بدون معنا و غیرمعمول بود . پدر و مادر ، دختری را برمبنای مبانی و ملاکهای کاملاً عینی و مشهود چون ثروت و دارایی و تمول و نظایر آن انتخاب می نمودند . هر طبقه اجتماعی ملاکهای فرعی خاص خود را نیز در نظر می گرفتند ، مثلاً نجبا و اشراف زادگان ؛ اصالت و اشراف زادگی ، کشاورزان ؛ تنومندی و نیروی کار در مزرعه را مهم تلقی می نمودند. دخترهای جوان ، درباره ی مردی که قرار بود شوهر آنها گردد ، تقریباً هیچ اطلاعی نداشتند . در جوامع سنتی و متعصب ، عروس و داماد تا لحظه ی زفاف ، کمترین شناخت لازم را نیز یکدیگر نداشتند و گاه تا آن هنگام حتی یکدیگر را ندیده بودند . زنان در اثر تعلیم و تربیت خاص آن زمان ، بیشتر از طریق بدنیا آوردن بچه های زیاد و انجام وظایف خانه داری و کدبانویی ، امید به خوشبختی داشتند . عشق در روح و روان آنها ، تنها رویا و گاه فقط یک شوخی بود . به علاوه ، لذت جنسی و ارگاسم برای زن نجیب و محترم ، امری شرم آور و گستاخ نآبانه بود . در قرون وسطی ، انجام تکالیف ساده زناشویی را معادل عشق متین و موقری دانستند که تا جنگ جهانی ارزیابی هایی مورد قبول اکثر نخبگان و دانشمندان نیز بود ، به گونه ای که جنین اظهار می شد که زن خود فرد نمی بایست محبوب عشق فرد دیگری باشد . ( اوحدی ، 1382 ) .
امروزه ، از نظر علمی و عملی ثابت شده است که وجود دوره ی نامزدی قبل از ازدواج ، در ثبات و تفاهم پس از آن ، بسیار و لازم و ضروری می باشد . آشنایی و عشق قبل از ازدواج ، اگر با دلایل عقلانی و قضاوت ها و بینش های منطقی همراه گردد ، احتمال به اوج رسیدن تفاهم و عشق پس از ازدواج و نهایتاً رضایت را افزایش خواهد داد . تعصبات کور و محدودیت های غیرمنطقی در مورد روابط دختر و پسرها قبل از نامزدی و ازدواج جز بالا بردن ریسک و احتمال شکست عاطفی زوجین و بروز اختلالات روانی همراه و متعاقب ، ثمر دیگری نخواهد داشت ، زیرا شناخت های بنیان های شخصیتی و خصوصیات روانی انسان ها ، آسان نبوده و غالباً به تدریج صورت می پذیرد . و نیز به دلیل تفاوت اصلی ساختار روانی مردان و زنان ، روابط منطقی و عاطفی بین آنها ـ به شرطی که هرج و مرج و بی بندوباری جنسی نینجامد ـ باعث تجربه ی بهتر و کامل تر مردان و زنان در کسب شناخت و بینش به اصول روان شناسی و نیازهای روحی ـ روانی یکدیگر و بدین ترتیب ، نیل به تفاهم و هماهنگی بیشتر در ازدواج آن ها با جنس مقابل خواهد شد . ( همان منبع )
...