کوششهای مدیریت برای دستیابی به هدفهای
واحد تجاری بر اساس وظایف دو گانه برنامه ریزی و کنترل پی ریزی می شود.
وظیفه برنامه ریزی اساساً یک فرآیند تصمیم گیری است که با مسایلی مانند
تعیین سود مورد نظر، تهیه و دسترسی به مواد اولیه، نیروی کار و ماشین آلات،
برآورد حجم تولید و ایجاد سیستم ارتباطات که گزارشگری و کنترل صنایع واقعی
را در مقایسه با برنامه های از پیش تعیین شده امکان پذیر می سازد، سروکار
دارد.
وظیفه کنترل عبارت از سازماندهی و ترکیب منابع طبیعی، نیروی کار و
ابزار تولید در یک واحد هماهنگ برای دستیابی به نتایج مطلوب می باشد. حلقه
ارتباطی بین وظیفه برنامه ریزی اولیه و وظیفه کنترل ثانویه، سیستم
اطلاعاتی حسابداری صنعتی است که ارتباط مؤثر انتقال مداوم اطلاعات،
حسابداری سنجش مسئولیت و انعطاف مدیریت را امکان پذیر می سازد.
حسابداری
صنعتی نوین یکی از ابزارهای مدیریت است که تحلیل گزارشگری اطلاعات و آمار
تاریخی و پیش بینی شده را به مدیران ارائه می کند. این گزارشها و تحلیلها،
مدیریت را در توسعه امکانات بالقوه، بهبود فرصتهای موجود، برقراری کنترلهای
عملیاتی جدی و در عین حال قابل انعطاف یاری می دهد و فرآیند مدیریت را از
طریق ارزیابی عینی اطلاعات کسب شده گسترش می بخشد. برنامه ریزی اساساًٌ یک
فعالیت تصمیم گیری است و کنترل، دستیابی به هدفهای برنامه ریزان را تضمین
می کند. اگر چه اطلاعات و آمار مورد نیاز برای انجام این دو وظیفه غالباً
متفاوت است. اما انتظار می رود که سیستم حسابدای صنعتی هر دو نیاز را
برآورده سازد.
بدیهی است مفاهیم و روشهای ارائه شده در این پروژه غالباً در رابطه با شرکت هنرسازان توس، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
تعیین
اهداف یک واحد تجاری ارتباط نزدیکی با برنامه ریزی دارد، به عبارت دیگر از
طریق برنامه ریزی صحیح می توان باهداف تعیین شده دست یافت. هنگام طرح این
سئوال که اهداف یک واحد تجاری چیست، اکثراً هدف اصلی را کسب سود می دانند
در حالیکه ممکن است هدف عمده و اساسی فعالیتهای یک واحد تجاری صرفاً کسب
سود نباشد. اگر بخواهیم این موضوع را در بعد وسیعتر آن بررسی نمائیم، هدف
عمده و اساسی ، اجرای تعهدات اجتماعی می باشد که در کنار اجرای این تعهدات
عامل سود آوری نیز جهت جلوگیری از ورشکستگی واحد تجاری مورد توجه قرار می
گیرد. تولید و ارائه محصولات و خدمات به مشتریان به میزان مورد درخواست و
در زمان معین، تحمل هزینه و به قیمتی که در بلند مدت برای واحد تجاری سود
عادلانه و اعتبار کسب کرده و انجام تعهدات اجتماعی را نیز ممکن سازد،
مستلزم بررسیهای عمقی و اتخاذ پاره ای تصمیمات توسط مدیریت واحد تجاری می
باشد. در همین راستا، شرکت هنرسازان توس، با مدیریت آقای جاهدی نیا و با
تلاش پرسنلی کوشا و مصمم، در خصوص گردآوری کتابی به نام «کتاب اول توس» که
حاوی اطلاعات و مشخصاتی از صنایع ، ادارات ، شرکتها و ... می باشد فعالیت
داشت که در اینجا جا دارد از آن به عنوان بانک اطلاعات استان خراسان نام
برد. بنابراین هدف اساسی این شرکت اطلاع رسانی در کنار آن کسب سود می باشد.
سازماندهی
اساساً تعیین چارچوبی است که در آن فعالیتهای ضروری باید اجراء گردیده و
افراد مسئول انجام فعالیتها مشخص گردند. بدون وجود سازماندهی مناسب، مدیر
قادر به انجام وظایف محوله نخواهد بود. اصطلاح «سازماندهی» یا «سازمان» به
مفهوم منظم کردن واحدها و قسمتهای مستقل مرتبط به یکدیگر در یک مجموعة کلی
می باشد. سازمان دهی مستلزم 1) قرار دادن قسمتها، دوایر یک واحد تجاری در
یک چارچوب سازمانی مطلوب 2) تقسیم مسئولیت و تفویض اختیار به بعضی افراد می
باشد اینگونه فعالیتهای سازمانی شامل گردآوری افراد به منظور انجام کارها و
پیشبرد امور واحد تجاری نیز می گردد. پس از ایجاد واحد برای سازمانی،
مدیریت به منظور انجام کارها باید اموری را به هریک از این واحدها محول
نماید. جهت دست یابی به اهداف واحد تجاری، تقسیم و تخصیص مناسب کارها بین
کارکنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
نمودار سازمانی
نمودار
سازمانی ، نمایشگر موقعیت هریک از مدیران بوده و می تواند در جهت تشریح
مسئولیتها، اختیارات و پاسخگوئیها یاری دهنده باشد. گزارشات حسابداران باید
مدیریت را در ارزیابی کارایی برنامه ها، تشخیص نقاط ضعف و قوت در رابطه با
مسئولیتها و همچنین ایجاد شرایطی که منجر به اقدامات اصلاحی می گردد، یاری
نماید. نمودار سازمانی شرکت هنرسازان توس در ذیل نشان داده شده است.
ماهیت حسابداری صنعتی
حسابداری
صنعتی، که گاهی اوقات حسابداری مدیریت نیز نامیده می شود، باید به عنوان
بازوی مدیریت در ارتباط با برنامه ریزی و کنترل فعالیتها تلقی گردد. در
حقیقت حسابداری صنعتی را با ابزار حسابداری مورد نیاز جهت برنامه ریزی
کنترل و ارزیابی عملیات مجهز می نماید.
در مرحله برنامه ریزی، حسابداری
صنعتی با آینده سروکار دارد و در مرحله کنترل، حسابداری صنعتی با زمان حال و
مقایسه نتایج جاری با استانداردها و بودجه های از پیش تعیین شده ، سروکار
دارد. مدیریت واحد تجاری از طریق استفاده از اطلاعات ارائه شده توسط
حسابداری صنعتی یا غالباً می تواند قسمتهایی را که به درستی وظایف خود را
انجام نداده اند، شناسایی نماید.
حسابداری صنعتی به طور ادواری، معمولاً
در پایان دورة مالی، جهت تعیین سود با هزینه هایی که در گذشته اتفاق
افتاده و همچنین با سهم هزینه های تاریخی سروکار دارد. در این مقطع، روش
حسابداری صنعتی خصوصاً جذب هزینه های ساخت را به کالاهای تولید شده موجود
در پایان دوره و محصولات انتقال یافته به حساب «بهای تمام شده کالای فروش
رفته» مد نظر قرار می دهد.
در اینجا باید نظرتان را به این نکته جلب
نمود که شرکت هنرسازان توس فاقد بخشی به نام حسابداری صنعتی بوده که به
توان به طور کامل فعالیتها و عملکرد آن را از آن دیدگاه مورد بحث قرار داد.
ضمناً با توجه به موقعیت زمانی موجود، و عدم اعتماد بوجود آمده در صنایع و
رقابت سنگین موجود، شرکت فوق همکاری کم رنگی در این خصوص از خود نشان داد.
مقایسه مؤسسات بازرگانی با مؤسسات تولیدی :
مؤسسات
بازرگانی کالا را در وضعیت آماده برای فروش خریداری می کنند. اما یک مؤسسه
تولیدی کالایی را می فروشد که خود آن را تولید کرده است. بنابراین تفاوت
اصلی فعالیتهای یک مؤسسه بازرگانی با یک مؤسسه تولیدی در فعالیتهای اضافی
است که مؤسسه تولیدی برای تبدیل مواد خام به کالای ساخته شده انجام می دهد
این تفاوت با مقایسه چرخه عملیات یک مؤسسه بازرگانی و چرخه عملیات یک مؤسسه
تولیدی بهتر درک می شود.
بدیهی است انجام عملیات اضافی که در کارخانه
برای تبدیل مواد خام به کالای ساخته شده انجام می شود، باعث می شود تا بهای
تمام شده کالای فروش رفته در یک مؤسسه تولیدی متفاوت از بهای تمام شده
کالای فروش رفته در یک مؤسسه تولیدی متفاوت از بهای تمام شده کالای فروش
رفته در یک مؤسسه بازرگانی باشد.
مؤسسات بازرگانی و تولیدی : مقایسه بهای تمام شده کالای فروش رفته
چارچوب
کلی صورت سود و زیان برای یک مؤسسه تولیدی و با یک مؤسسه بازرگانی مشابه
یکدیگر است . اما چون مؤسسات تولیدی برخلاف مؤسسات بازرگانی کالا خریداری
نمی کنند. پس ردیف مربوط به خرید کالا در جدول بهای تمام شده کالای فروش
رفته قدری تغییر می کند.
موسسه بازرگانی موسسه تولیدی
جدول بهای تمام شده کالای فروش رفته جدول بهای تمام شده کالای فروش رفته
موجودی کالا در ابتدای دوره ×× موجودی کالا در ابتدای دوره ××
خرید ×× بهای تمام شده کالای ساخته شده ××
کالای آماده برای فروش ×× کالای آماده برای فروش ××
موجودی کالا در پایان دوره (××) موجودی کالا در پایان دوره (××)
بهای تمام شده کالای فروش رفته ×× بهای تمام شده کالا فروش رفته ××
همان
طور که ملاحظه می شود فقط سطر دوم این جدول با یکدیگر تفاوت دارد. این
تفاوت بابت عملیات اضافی است که در یک مؤسسه تولیدی بر روی مواد خام صورت
می گیرد. مؤسسات تولیدی پیش از آنکه بهای تمام شدة کالای فروش رفته را
محاسبه کنند باید بهای تمام شده کالای ساخته شده را محاسبه نماید. برای
مجاسبه بهای تمام شده کالای ساخته شده دانستن نوع مبالغ هزینه های مختلفی
که برای تبدیل مواد خام به کالای ساخته شده تحمل می شود، ضرورت دارد.
انواع هزینه های کالا در یک مؤسسه تولیدی :
1-
هزینه مواد خام بهای تمام شده مواد و قطعاتی که به عنوان بخشی از کالای
ساخته شده محسوب می شود و می توان هزینة آن را به راحتی و به طور مستقیم به
کالاها تخصیص داد، هزینه مواد خام یا هزینه مواد مستقیم نامیده می شود.
بطور مثال مواد خام مورد استفاده در این شرکت شامل : کاغذ، رنگ و ... می باشد.
2-
هزینه دستمزد : دستمزد کارگرانی که به طور مستقیم با استفاده از دست یا
ابزار بر روی مواد خام کار می کنند، هزینه دستمزد مستقیم نامیده می شود.
برای مثال دستمزد کارگران بخش طراحی نوعی هزینه دستمزد مستقیم است.
دستمزد
بعضی از کارگران شرکت که مستقیماً در تولید محصول دخالت ندارند مانند
دستمزد انباردار، دستمزد غیرمستقیم نامیده می شود و تحت عنوان هزینه های
سربار کارخانه طبقه بندی می گردد.
3- هزینه سربار شرکت : تمامی هزینه
های تولید به غیر از هزینه مواد مستقیم و هزینه دستمزد مستقیم، هزینه سربار
شرکت محسوب می شود که شامل اجاره یا استهلاک ساختمان، تعمیرات و نگهداری
ساختمانها، آب، برق، گاز و تلفن و ...
اگر چه مواد، دستمزد و سربار را
هزینه ناملایم، اما به این معنی نیست که مواد، دستمزد یا سربار صرف شده
برای ساخت کالا را بلافاصله به عنوان هزینه در صورتحساب سود و زیان از
فروشها کسر کنیم. برای درک این مطلب آشنائی با دو واژه «هزینه محصول» و
«هزینه دوره» ضرورت دارد.
هزینه محصول و هزینه دوره
هزینه محصول،
هزینه مربوط به خرید یا تولید کالا است. لذا تا هنگامی که کالا فروخته نشده
، بهای تمام شده آن به عنوان یک نوع دارایی تحت سرفصل موجودی کالا نشان
داده می شود. هنگامی که کالا به فروش می رسد، هزینه های محصول تحت عنوان
«بهای تمام شده کالای فروش رفته» که هزینه دوره محسوب می شود از درآمد فروش
کالا کسر می گردد.
هزینه هایی که به دورة مالی جاری ارتباط داشته و
وقوع آن ناشی از انجام واحد تجاری است، هزینه دوره نامیده می شوند. این
گونه هزینه با فرض اینکه در دوره وقوع منافع ناشی از آن نیز حاصل گردیده،
مستقیماً به حساب هزینه منظور می شوند. هزینه های دوره شامل کلیه هزینه های
فروش، هزینه های عمومی و اداری، هزینه بهره و هزینه مالیات را به اختصار،
کلیه اقلامی که در صورت حساب سود و زیان تحت سرفصل هزینه ها منعکس گردیده
اند، می باشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
...